امیرعلی جونم اینجا 4ماه و 7 روزت هست...که چند روز قبل از بیمارستان نجمیه زنگ زدن و گفتن چون پسرتون توی این بیمارستان به دنیا اومده ، براش چکاپ قلب و عروق انجام میدیم... بهمون نوبت داد که ما هم صبح زود رفتیم خونه خاله لیلا ، پیش خاله جون و زهرا گلی... چون خونه ی خاله به محل کار بابایی نزدیکه...ولی بابایی دیر اومد دنبالمون ، وقتی رسیدیم بیمارستان دکتر رفته بود، و ما دوباره برگشتیم خونه ی خاله جون....خاله جون و زهرا گلی کلی باهات بازی کردن و بعدش به پیشنهاد خاله کلی عکس ازت گرفتیم.... . الهی مامان قربون چشمات بشه ، چقر عینک بهت میاد... ولی خدا نکنه که عینکی بشی. راستی یادم رفت بگم که این عینک زهرا جونه... ...